میراث هلیوس(جلد دوم) به قلم نگار بنی هاشمی
پارت شصت و ششم
زمان ارسال : ۸۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
چند صد سال پیش قصر برموت
شب از نیمه گذشته بود که سوفیا ناگهان از خواب پرید و در تختش نشست.
به جای خالی همسرش هرمس نگریست. نبود او در تختش این وقت از شب عجیب بود.
سوفیا آرام از تخت پایین آمد و به دختر کوچکش که درون گهواره در خواب بود نگریست.
وقتی خیالش از خواب بودن او راحت شد شنلش را پوشید و از اتاق خارج گشت.
کمی در سرسرا قدم زد ولی او را نیافت. از ی
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Fatemeh
00وای خدا استرس گرفتم🥴😂مرسی عزییییزم❤️